سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاقبت چاه کن...


چندی پیش شاهد قیل وقال رسانه های غربی در حمایت از زن فاسد وجنایتکارایرانی (سکینه آشتیانی) بودیم..که این زن مظلوم است،فساد اخلاقی وجنایت اوجزء مسائل شخصی اوست به کسی ربطی ندارد،حکومت ایران ظالم است وفلان وبهمان وداد وبیداد از فقدان حقوق بشر درایران....
اما نمی دانم چه شد که دیری نپائید همه ماسکهای انسان دوستانه وعدالتخواهانه ازچهره آنان فروریخت آنهم با آمدن عکس زنی چهل ویک ساله به نام ترزا لوئیس ازایالت ورجنیای امریکا که به علت همکاری با دو مرددر قتل همسر وپسر خوانده اش محکوم به اعدام آنهم با تزریق سم در فضای مجازی اینترنت.
درست است که برخی سران استکبار(بیل کلینتون)وسایتهای غربی برای این زنی که ثابت شد درموقع همکاری در قتل دچار عقب ماندگی ذهنی بوده اشک تمساح می ریزند اما بوضوح دیده میشود که همه اینها چیزی جز ظاهرسازی نیست چرا که سایتهای که به دفاع از سکینه آشتیانی فضارا مسموم ساخته اند تقریبا ده برابر (بیش ازسه میلیون عنوان) ترزا لوئیس درفضای اینترنت میباشد خلاصه اینکه چاه کن همیشه ته چاه است....

 

دلم برای ترزای بیچاره می سوزد حتی درایالت خود نیز غریب بود

شما میتوانید مقدار تصاویر ترزا را با تصاویر سکینه محمدی مقایسه کنید


ما هنوز ایستاده ایم...

در زمان جنگ درهمه ادیان وهمه فرهنگها دو عمل ناجوانمردانه شمرده میشو د:

-یکی حمله از‏‏پشت ،بدون اینکه شخص فرصت دفاع داشته باشد ودیگری کشتن زنان وکودکان .

دو عملی که در طول سی ودوسال عمرانقلاب اسلامی ایران بارها  وبارها ازطرف منافقین وسران تروریست جهان درایران دیده شده است.

اینبار این عمل شنیع وحرکت وحشیانه را درروز 31شهریور بصورت بمب گذاری در بین زنان وکودکانی که به مشاهده جشن ملی دفاع مقدس ایستاده بودند،دیدیم.این واقعه اگر چه بسیار دردناک بود ودل همه مردم ایران وآزادمردان جهان را به دردآورد اما بازخوردهایی خواهد داشت وآن اینست که :

اولا :یادمان می ماند که درباغ شهادت باز، بازاست...
ثانیا:جنگ حق وباطل هیچگاه تمامی نداردتا پیروزی واقعی حق...پس تا مسلمان هست،تاایرانی هست دفاع مقدس هم هست.

وآخر اینکه دشمن نه تنها به هدف کثیف خود دست نخواهد یافت بلکه با دست خود گور خود را روز به روز عمیق تر خواهند کَندونه تنها دفاع مقدس فراموش نخواهد شد،بلکه از 1390 به بعد هرسال مردم ایران بویژه مردم مهاباد در روز سی ویکم شهریور نه تنها یادوخاطره 8سال دفاع مقدس راگرامی دارند،یادواره شهدای سی ویکم شهریور 89 رانیز برپا خواهند داشت وشهدای این روز در تاریخ اسلام وایران جاودانه خواهند شدواین یعنی تبر زدن به ریشه نفاق واستعمار وتروریست و..

یعنی اینکه  ما هستیم وخواهیم ماند....
یعنی ما هنوز ایستاده ایم....

عید باچشمهای گریان

دوباره بوی عید می آید از آن عیدهایی که هم آدم خوشحال است وهم گریان ،درست مثل کودکی که بعد از مدّتها پدر خود را می بیند .چقدر خوشحال و خندان است !اما اگر دیدار پدر به معنای جدایی از مادری باشد که روزها ازکلامش،ازنگاهش،از نفسش بوی بهشت را استشمام می کردی وشبها درپناه امن آغوشش به آرامشی وصف نا شدنی می رسیدی آنوقت چه حالی داشتی؟

هرسال شب عید فطر حال من اینگونه است. همیشه دعا دعا میکنم تا شاید این ماه سی روزه باشد لحظات آخر دست وپا می زنم تا شاید کارهایی را که درطول ماه مبار ک به تعویق انداخته ام جبران کنم .

نمی دانم توبه کنم ،قرآن بخوانم،صدقه بدهم ویا آخرین افطاری وسحری را با چشم گریان بخورم ؟

خدایا چرا همیشه لحظات شیرین چون سرعت تند باد می گذرند؟ولحظات سخت به کندی؟

خدایا چقدر این ماه خوب وآرامش بخش بود اینکه مدّتی صدای ویزویز وسوسه شیطان درگوشم آزارم نمی داد،چقدر راحت می خوابیدم وقتی که می دانستم در خوابم رضایت توست، سحریهاراچه با میل می خوردم وقتی که می دانستم مثل مادری  برای تشویق کودکش به غذا خوردن ،به من جایزه می دهی.

یعنی اینکه خدایا به هر بهانه ای می خواستی مرا برای خودت نگه داری، خدایا مهمانیت به پایان رسید وتو دراین میهمانی سنگ تمام گذاشتی هرچند که میهمان نا شکری بودم درازای همه آنچه که به من دادی فقط به خاطر قدری تحمل گرسنگی وتشنگی چقدر نالیدم وغرغر کردم .

خدایا همه را بر من ببخش،خدایا مرا به خاطر نمازهایم ببخش که نماز نبود،بخاطرروزه هایم ببخش،به شب قدرم که در بی قدری گذشت ببخش،خدایا به همه نقصها وکمبودهایم ،به همه ناداشته هایم که بی نهایت است،ببخش.

اما خدایا به من قول بده که این مستمند فقیررا دوباره به ضیافت شاهانه خود دعوت کنی.

چشم در راهم......

 

عید روزه داران برهمه مبارکباد...

 

 صد شکر که این آمدوصد حیف که آن شد...

آرزوی فرج

میشود این رمضان موعد فردا باشد
آخرین ماه صیام غم مولا باشد
میشود در شب قدر ش به جهان مژده دهند
که همین سال ظهور گل زهرا باشد

کاش دراین رمضان لایق دیدار شوم
سحری بانظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
تاکه همسفره تو لحظه افطار شوم
اللهم عجل لولیک الفرج

حاجت

خدایا سالهاست درحسرت زیارت خانه تو می سوزم .امشب می خواهم در
کنار همه خواسته هایم زیارت آن را از تو بخواهم ،همانطور که سالهای پیشین نیز
خواسته ام.

بارها شنیده ام که حج را باید در شب قدر گرفت.

خدایا می دانم هنوز به قدر خانه تونرسیده ام ،از طرفی هم
میدانم که القلب حرم الله.میدانم که مسجد الحرام تو باید در قلبم باشد وخانه کعبه
از رگ گردنم به من نزدیکتر،

امّا خدایا از آنکه عمری در کوری ونابینائی به سر برده ؛از
آنکه سالهاست که عادت کرده فقط آنچه راکه می بیند باور کند،توقعی بیش از این است؟!

خدایا تو خود گفته ای که چشم سر دریچه چشم دل خواهد بود وهر
تیر مسمومی که از آن وارد شودبه دل خواهد نشست.

پس خدای من!چشم سرم را به دیدار خانه ات باز کن باشد که چشم
دل را نیز بیدار کنم....

التماس دعا

 


قدر واندازه خدا

بازامسال مثل همه سالها رمضان آمد،بازمثل همه سالها شب قدر رسید،بازامسال هم من آمده ام برای سوختن...

آری سوختن. رمضان از واژه رمض می آید به معنای گداخته شدن ،سوختن،شعله ور شدن...

دراین ماه هرکس بگونه ای می سوزد ؛آنکه پاک از گناه ومعصیت است وجودش چون شمع در پی جستجومعشوق دراین خراب آباد عشقهای فریبنده ودروغین گداخته ومذاب خواهد شد؛

وآنکه عمری است علف هرز گناه شاخ وبرگ ایمانش را به هم پیچیده،گناهان را در رمضان می سوزاند،

آهن وجودرادر آتش رمضان می گدازدتااز آن شمشیری برّنده ساخته بلکه باعنایت آن قادر متعال سر از تن هوای نفس جدا کند.

امّا شب قدر....

شب قدر؛شب قدر واندازه گیری است.دراین شب قدر واندازه هر انسان معین می گردد،نمی دانم قدر واندازه من چقدر است؟...

 درمیزان تقدیر الهی قدر من به بزرگی گناهانم است؟یا به کوچکی اعمال صالحم؟... 

که درهردوصورت در خسران خواهم بود.

امّا خدایا تنها امیدم به توست،تو که می دانم هیچگاه با من از سر عدالت تا نکردی بلکه قاعده لطف تو آن چیزی بود که من با همه وجود در زندگی ام دیدم و اگر هیچکس نداند ،من می دانم که اگر قرار بود تو مطابق صفت عدل خود واز سر عدالت با من معامله کنی، آنکه ورشکسته ومغبون خواهد شد منم...

امّا توهمیشه کمهایم را برکت بخشیدی،زشتیهایم را زیبا جلوه دادی،نقصهایم را تکمیل نمودی...

امّا خدایا! بازامشب آمده ام .مثل هر سال سرم از شرم پائین است امّا در دل طلبکارم؟!

چون میدانم که تو هر چه به من بدهی باز در مقابل داشته هایت هیچ است ومن هر چه بد باشم توبی نهایت برابر خوب...

پس من اگر به قدر واندازه خودبدم امّا توباید به قدر واندازه خودت خوب باشی....


حجاب من در آئینه

مقابل آئینه می ایستم

روسری ام را محکم می بندم

به رسم حیایی که با الهامی فطری در یافته ام

که حجابم نه ارج نهادن به خویشتنم وجایگاهم که حفظ جلالم است و جمالم...

روسری ام را محکم می بندم

که حجابم وسیله ای است برای گسستن بند های اسارت نفس ورهایی...

مقابل آئینه می ایستم

چادرم را بر سرم می کشم ؛ساده امّا زیبا

که چادرم پرچمی است که برتارک وجود خویش بر افراشته ام که آزادم از بندهای شیطانی درونی وبیرونی

چادرم را بر سرم می کشم؛ ساده امّا زیبا

که چادرم نردبانی است که مرا به قرب می رساند؛راهی ست به سوی کوی دوست

چادرم را بر سرم می کشم؛ ساده امّا زیبا

که غنچه تا وقتی پوشیده است ؛از گزند آفات در امان است و باز که می شود هر تیر مسمومی را باید به جان بخرد.

روسری ام را محکم می بندم

که هرگره روسری،حلقه زنجیری است محکم برپای استعمار ؛سد نفوذ ناپذیری در مقابل طغیان اقیانوس هوسرانیها

و حجاب ...حجاب با چادر...حجاب برتر...هویت من است،شناسنامه اصالت من...

که هرگز روح عفت وعصمت از من جدا نیست...که من،جرعه نوش باده حجاب،بر سر پیمانم با خدایم استوار مانده ام که تن به وسوسه شیطان ندهم و به یاد دارم همیشه که پدرم گفت:  
گل از رنگ ولعابش پیداست
وزن مؤمنه از طرز حجابش پیداست


چادرم را دوست دارم

این روزها خبرداغ اکثر نشریه ها و رسانه ها چه داخلی چه خارجی شده است بی عفتی وجنایت زن ومردی که به علت انحراف ازمسیر صحیح زندگی در درّه تباهی سقوط کرده اند.

دراین گناه وجنایت یک زن ویک مرد بطور مساوی گنه کار بوده اند امّا آنکس که همه چشمها به او خیره شده وهمه انتقادات که به حق به او وارد است وهمه حمایتها که به ناحق از سوی اوغربیان صورت می گیرد متوجه زن این قضیه است که همان سکینه آشتیانی است،می باشد.

این نشاندهنده جایگاه زن در یک جامعه است.زنان پایه واساس یک خانواده ودرنهایت یک جامعه را تشکیل می دهند واگر یک زن عفیف وشایسته باشد درحقیقت جامعه ای سالم وشایسته خواهد بودوبالعکس...

شاید زنان جامعه که اکثریت خاموش نیز گفته مشوندودرایران غالباً زنانی سالم ،کارآمدو حافظ ایمان خود وخانواده وجامعه هستند،تصوّر کنند اصلاً به چشم نمی آیند.امّا اگر خطایی از آنان سر بزندحتماً کوس آنان در عالم زده خواهد شد.

من این مطلب را به حمایت از موج وبلاگی که در اعتراض وبلاگ نویسان ارزشی به هتک حرمت چادر ایجاده شده است ،می نویسم وبه دوستان خود می گویم که هرچند سوز وگداز شما بچه شیعه ها برای حمایت ازچادر مادر به حق وستودنی است امّا این راهم بدانید که الماس حتّی اگر در کثیف ترین لجن زارها وباتلاقها فرورود باز هیچگاه درخشش وارزش خود رااز دست نخواهد داد.

این چادر هم که مظهر قدرت ،عزت وشرافت ما زنان مسلمان است وارثیه مادرملان زهرا (س)،هر چند که در آن کثیف ترین آدمها را درآن بپوشانندو هر چند که مسخره دست عدّه ای قرار گیرد که برای فرار از زشتیهای درونی خود واز روی نفاق آن را به دور خود بپیچند ،هرگز ذره ای از ارزش والا وقداست ویژه آن نکم نخواهد شد.

امّا روی دیگر سخنم به مسئولین فرهنگی کشور بویژه سران رسانه می باشد!

آیا تصور نمی کنید پخش صحنه هایی از قبیل همان صحنه ای کهچند روز پیش در برنامه 20:30پخش شد(تصویر سکینه آشتیانی با حجاب چادر) ویا صحنه هایی از فیلمها که معمولاّ در آنها زنان عامّی ،بیسواد،بدبخت وبیچاره وگنه کار با حجاب چادر نشان داده میشوند،در ذهن نسل جدید (کودکان ونوجوانان)تصویر نغلط وزشتی از حجاب وچادر بیاورد ؟‏

آیا فکر نمی کنید که شعار دل انگیز «من با چادر زیباترم»بع از پخش این برنامه ها ممکن است تبدیل شود به:دمن با چادر یک بزهکارم ...من باچادر یک بی فرهنگ عامّی هستم...من باچادر یک بی تمدّنم ...من با یک چادریک.............